Press ← and → on your keyboard to move between
letters
سلام
نمیدونم از کجا شروع کنم
میخوام همه این احساساتو بنویسم شاید یادت بیاد امروزو شایدم نه خب روز اینجوری زیاد داشتم میشه گفت کلن روزام اینجوریه حالا یه وقتایی هم خوبه خب همونجور که حدس زدی دلم گرفته حدود 10 ماهی که تنهام و نه تنها بهتر نشدم تازه بدترم شدم روزم خوب بود تا اینکه تو 21 آبان 99 از صبح داره بارون شدیدی میاد خودت بهتر میدونی که مودم زمانی که بارون میاد چجوریه راستش نمیدونم چی بگم دلم میخواست با یکی حرف بزنم ولی خب طبق معمول کسیو ندارم پس کی بهتر از خودم راستش دلم میخواد برم پیش یه مشاور که بتونم حرف بزنم شاید درمان شم ولی نمیتونم شاید یه روزی رفتم امیدوارم تو اون موقع شروع به رفتن کرده باشی و حالت خوب باشه امیدوارم تونسته باشی خودتو خلاص کنی و اونجوری که میخوای زندگی کنی نه اونجوری که میخوان منی که این همه از آنلاین بودن کلاسا خوشحال بودم الان میگم ای کاش لااقل میرفتیم 4 نفرو میدیدیم دیگه خستمه ای کاش میتونستم بهت زنگ بزنم میدونی خب کس دیگه ایو ندارم چیکار میتونم کنم جز انتظار انتظار اینکه یه روزی تو خیابونای یه کشور آزاد با دختر مورد علاقم زیر بارون قدم بزنیم و به هیچی جز خودمون فکر نکنیم من یه همچین زندگی ارومو بی مزاحمی رو میخوام تو الان چی میخوای؟
Sign in to FutureMe
or use your email address
Create an account
or use your email address
FutureMe uses cookies, read how
Share this FutureMe letter
Copy the link to your clipboard:
Or share directly via social media:
Why is this inappropriate?