A letter from November 11th, 2020

Time Travelled — almost 5 years

Peaceful right?

سلام نمیدونم از کجا شروع کنم میخوام همه این احساساتو بنویسم شاید یادت بیاد امروزو شایدم نه خب روز اینجوری زیاد داشتم میشه گفت کلن روزام اینجوریه حالا یه وقتایی هم خوبه خب همونجور که حدس زدی دلم گرفته حدود 10 ماهی که تنهام و نه تنها بهتر نشدم تازه بدترم شدم روزم خوب بود تا اینکه تو 21 آبان 99 از صبح داره بارون شدیدی میاد خودت بهتر میدونی که مودم زمانی که بارون میاد چجوریه راستش نمیدونم چی بگم دلم میخواست با یکی حرف بزنم ولی خب طبق معمول کسیو ندارم پس کی بهتر از خودم راستش دلم میخواد برم پیش یه مشاور که بتونم حرف بزنم شاید درمان شم ولی نمیتونم شاید یه روزی رفتم امیدوارم تو اون موقع شروع به رفتن کرده باشی و حالت خوب باشه امیدوارم تونسته باشی خودتو خلاص کنی و اونجوری که میخوای زندگی کنی نه اونجوری که میخوان منی که این همه از آنلاین بودن کلاسا خوشحال بودم الان میگم ای کاش لااقل میرفتیم 4 نفرو میدیدیم دیگه خستمه ای کاش میتونستم بهت زنگ بزنم میدونی خب کس دیگه ایو ندارم چیکار میتونم کنم جز انتظار انتظار اینکه یه روزی تو خیابونای یه کشور آزاد با دختر مورد علاقم زیر بارون قدم بزنیم و به هیچی جز خودمون فکر نکنیم من یه همچین زندگی ارومو بی مزاحمی رو میخوام تو الان چی میخوای؟

Load more comments

Sign in to FutureMe

or use your email address

Don't know your password? Sign in with an email link instead.

By signing in to FutureMe you agree to the Terms of use.

Create an account

or use your email address

You will receive a confirmation email

By signing in to FutureMe you agree to the Terms of use.

Share this FutureMe letter

Copy the link to your clipboard:

Or share directly via social media:

Why is this inappropriate?